!!بازم خـط خـطی کردم این منـه لعنتـی
|
|
خدا گفت: زمین سردش است چه کسی می تواند زمین را گرم کند ؟ لیلی گفت من . . ! خدا به او شعله داد . لیلی شعله را توی سینه اش گذاشت . سینه اش آتش گرفت . . خدا لبخند زد. . لیلی هم . . ! خدا گفت شعله را خارج کن . زمینم را به آتش بکش . . لیلی خودش را به آتش کشید . خدا سوختنش را تماشا میکرد . . لیلی گر می گرفت . . خدا حظ میکرد . . لیلی میترسید . میترسید آتش اش تمام شود . لیلی چیزی از خدا خواست . خدا اجابت کرد . مجنون سر رسید . مجنون هیزم آتش لیلی شد . آتش زبانه کشید . آتش ماند . زمین خدا گرم شد . . خدا گفت اگر لیلی نبود زمین من همیشه سردش بود!
نظرات شما عزیزان:
kesafat chera nemishe matalebeto copy paste konam vase vebam?
نمیشه دیگه. . ! این یه رازه ! ا برچسبها: |